کاربرد مدل متریک برای برآورد تبخیر-تعرق واقعی ماهانه حوزه آبخیز ونک با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس
Authors
Abstract:
پیشینه و هدف امروزه بهمنظور استفاده منطقی آب برای محصولات کشاورزی نیاز به درک و شناخت دقیق فرآیند تبخیر-تعرق وجود دارد. تبخیر-تعرق یکی از مهمترین مؤلفههای بیلان آب است و ازاینرو یک متغیر کلیدی برای مدیریت بهینه منابع آب به شمار میآید. هدف از انجام پژوهش حاضر برآورد و تجزیهوتحلیل توزیع زمانی و مکانی تبخیر-تعرق واقعی در مقیاس زمانی ماهانه با استفاده از مدل متریک و مشاهدات ماهواره مودیس در حوزه آبخیز ونک و بررسی صحت نتایج متریک با الگوریتم بیلان انرژی سطحی برای زمین، سبال (SEBAL) است. مواد و روش ها روش های زیادی برای تخمین دقیق تبخیر-تعرق نقطهای وجود دارد، ازجمله لایسیمترهای وزنی (Weighing lysimeter)، روش نسبت بوون (Bowen ratio technique) و روش ادی کوواریانس (Eddy covariance). نقطهضعف روشهای ذکرشده این است که، این روشها فقط تبخیر-تعرق را برای یک مکان خاص برآورد میکنند و قادر به برآورد تبخیر-تعرق منطقهای نیستند. مدل متریک توسط آلن و همکاران در سال 2007 بر اساس مدل شناختهشده سبال (باستیانسن، 1998)، ارائه گردیده است. مدل متریک، یک روش مبتنی بر سنجشازدور است که تبخیر-تعرق واقعی را بهعنوان باقیمانده معادله بیلان انرژی سطح برآورد میکند. در پژوهش حاضر، توزیع مکانی و زمانی تبخیر-تعرق واقعی حوضه ونک از آوریل تا نوامبر 2013 و 2014، با استفاده از مدل متریک برآورد شد و با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس، امکان استفاده از متریک، موردبررسی قرار گرفت. حوزه آبخیز ونک در قسمت جنوبشرقی حوزه کارون شمالی قرارگرفته است و ازلحاظ جغرافیایی بین استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان قرارگرفته است. 60 تصویر سنجنده مودیس مربوط به شاخص سطح برگ (MOD15A2)، دمای سطح زمین (MOD11A2) و بازتاب سطحی (MOD09A1)، با فواصل زمانی هشتروزه استخراج گردید. تصاویر ذکرشده از وبسایت USGS دانلود گردید و سیستم مختصات تصاویر از حالت سینوسی به متریک (UTM) تبدیل شدند. فاکتور مقیاس مربوط به تصاویر LAI و LST و بازتاب سطحی به ترتیب 0.1، 0.02 و 0.0001 است. شروع تخمین تبخیر-تعرق در مدل متریک با معادله بیلان انرژی، است. مجموعه دادهها شامل مشاهدات مودیس و دادههای هواشناسی ایستگاههای موجود در حوزه و اطراف آن بهمنظور محاسبه شارهای انرژی سطحی لحظهای شامل؛ شار تابش خالص، شار گرمای خاک و شارگرمای محسوس در فن پردازش است. تبخیر-تعرق، در لحظه تصویر برای هر پیکسل، از تقسیم مقادیر شار گرمای نهان (LE) بر گرمای نهان تبخیر و چگالی آب، محاسبه شد. نتایج و بحث در طول این تحقیق، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا نوامبر را در هر دو سال 2013 و 2014 نشان داد. با توجه به نتایج بهدستآمده، حداکثر میزان تبخیر-تعرق واقعی در سالهای 2013 و 2014 برای ماه جولای به ترتیب 244 و 263 میلیمتر در ماه بهدستآمده آمد. بهطورکلی نتایج بهدستآمده از این مقاله میتواند به شناخت بهتر تغییرات تبخیر-تعرق منطقهای کمک کند. مقایسه توزیعهای مکانیAET، LAIوLST ، در منطقه مطالعاتی نتایج نشان داد که توزیع مکانیAET تحت تأثیر دو عاملLAI وLST ، قرارگرفته است که از آزمون همبستگی پیرسون جهت آزمون رابطه دو متغیرLAI وLST با تبخیر-تعرق واقعی استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، نواحی با پوشش گیاهی متراکم و دمای سطح زمین پایین دارای مقادیر بالای تبخیر-تعرق بوده و مناطق دارای دمای سطح بالا و پوشش گیاهی پراکنده و کم از مقدار تبخیر-تعرق کمیبرخوردارند.نتایج نشان داد که روند تغییرات میانگین دمای ماهانه، همسو با تبخیر-تعرق واقعی است، در مورد میانگین آلبیدو و شار تابش خالص نیز روند مشابهی دیده شد. لازم به ذکر است که عدم وجود اندازهگیریهای زمینی برای مقایسه آنها با مقادیر تبخیر-تعرق مدل، یک محدودیت بالقوه از پژوهش حاضر است. بااینحال، رویکرد پیشنهادی، ارزیابی برآوردهای تبخیر-تعرق بهدستآمده از مدل متریک با برآوردهای تبخیر-تعرق حاصل از مدل سبال، (بهعنوان روش استاندارد) است، که رویکردی است که بهطور گسترده برای مقابله با چنین محدودیتهایی استفاده میشود. در گام دوم تجزیهوتحلیل، در پژوهش حاضر، مقادیر برآوردی تبخیر-تعرق ماهانه با استفاده از معادلات متریک در مقابل سبال برای حوزه ونک در سال 2014، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج مدل سبال بهعنوان مرجعی برای مقایسه نتایج بهدستآمده از مدل متریک مورداستفاده قرار گرفت. بررسی آماری بهمنظور تعیین اختلاف بین تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از متریک در مقابل تبخیر-تعرق ماهانه استخراجشده از سبال صورت گرفت. از معیارهای ارزیابی ضریب نش-ساتکلیف (NS; Nash-Sutcliffe coefficient)، ضریب تبیینCoefficient of Determination و میانگین خطای مطلق (MAE; Mean Absolute Error)، استفاده شد. مقادیر بالای ضرایب R2 و نش-ساتکلیف و مقادیر پایین MAE نشان داد که مدل متریک در بیشتر ماهها با مدل سبال، ارتباط نزدیکی دارد. مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه برآورد شده توسط مدل متریک در مقابل مقادیر تبخیر-تعرق ماهانه تخمین زدهشده از مدل سبال، از آوریل تا نوامبر 2014 برای حوزه ونک ارزیابی و مقایسه گردید. بر اساس نتایج کلی نشان میدهد که پراکندگی برآوردها در یک حد قابلقبول است. در سال 2014، توافق خوبی بین مدلهای متریک و سبال وجود داشت (R2 =0.96-0.99، NSE=0.93-0.99و MAE=1.3-7.53). در سال 2014، نتایج دیگر نشان داد که در هر دو مدل، حد بالایی تبخیر-تعرق، افزایش تدریجی از آوریل تا جولای را نشان داد. نتیجه گیری با توجه به نتایج بهدستآمده، نواحی دارای شاخص پوشش گیاهی بالا (LAI) و دمای سطح زمین پایین نسبت به سایر نواحی که دارای شاخص پوشش گیاهی پایین و دمای سطح زمین بالا هستند از میزان تبخیر-تعرق بیشتری برخوردارند. روند تغییرات سری زمانی شاخص LAI و تبخیر-تعرق در این پژوهش، با روند تغییرات پارامترهای مذکور در تحقیقی که توسط ریزگونزانلس و همکاران (2019) با استفاده از مدل متریک در داکوتا بررسیشده بود، مطابقت داشت.
similar resources
برآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از تصاویر سنجنده استر و مدل متریک
در این تحقیق کارایی یک روش نسبتاً جدید به نام متریک[1] در برآورد تبخیر و تعرق واقعی بر روی سه محدوده کشاورزی واقع در مجاورت ایستگاههای سینوپتیک مشهد، گلمکان و قوچان مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام این کار از تصاویر سنجنده استر[2] استفاده شد. به دست آوردن تبخیر و تعرق در وضوح بالا )قدرت تفکیک مکانی بالا) با کالیبراسیون داخلی[3]، یک مدل پردازش تصویر ماهواره ای برای محاسبه تبخیر و تعرق واقع...
full textبرآورد تبخیر و تعرق واقعی مبتنی بر تصاویر ماهوارهای با استفاده از دو الگوریتم سبال و متریک
برآورد تبخیر و تعرق به عنوان یکی از عوامل مؤثر در مدیریت منابع آب و کشاورزی بسیار ضروری میباشد. روشهای مختلفی برای این کار وجود دارد که به فراخور دقت مورد نیاز و نوع کاربرد، مورد استفاده قرار میگیرد. اخیراً روشهای مبتنی بر استفاده از تصاویر ماهوارهای مورد توجه پژوهشگران میباشد که گمان میرود دقت بیشتری برای مطالعه این عامل در حوزههای آبخیز داشته باشند. بنابراین، امکان برآورد تبخیر و تعرق ...
full textبرآورد تبخیر و تعرق واقعی با استفاده از الگوریتم متریک و سنجنده استر
چکیده برآورد تبخیر و تعرق به عنوان یکی از عوامل موثر در مدیریت منابع آب و کشاورزی بسیار ضروری می باشد. روش های مختلفی برای این کار وجود دارد که به فراخور دقت مورد نیاز در برآورد و نوع کاربرد، مورد استفاده قرار می گیرد. اخیراً روش های مبتنی بر استفاده از تصاویر ماهواره ای مورد توجه پژوهشگران می باشد که گمان می رود دقت بیشتری برای مطالعه ی تبخیر و تعرق در مقیاس منطقه ای و مزرعه ای داشته باشند. در...
15 صفحه اولبرآورد تبخیر و تعرق در حوضة آبخیز طالقان با استفاده از تصاویر MODIS و مدل SEBAL
استفادة نامطلوب و بیرویه از منابع آب و همچنین آلودگی منابع آب در اثر ورود آلایندهها چالشهای عمدهای را برای تأمین آب ایجاد کرده است. در این زمینه فرایند تبخیر و تعرق در برنامهریزی آبیاری، آبخیزداری، محاسبات بیلان آب، و تخمین میزان رواناب از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به محدودیت ایستگاه هواشناسی و هزینة زیاد جمعآوری اطلاعات زمینی، کاربرد تصاویر سنجش از دور بر اساس الگوریتمهای متع...
full textاستفاده از مدل سبال کوهستانی در تخمین تبخیر و تعرق واقعی حوزه های آبخیز(مطالعه موردی: حوزه آبخیز تویسرکان همدان(
کاهش منابع آب نه تنها بر بخش کشاورزی و منابع طبیعی تاثرات منفی نهاده است بلکه اثرات اقتصادی و اجتماعی زیادی را در حوزه های آبخیز ایجاد نموده است. در این میان مدیریت مناسب منابع آب حوزه های آبخیز امری حیاتی و مهم می باشد. از آنجایی که مهمترین و بیشترین هدررفت آب در حوزه های آبخیز تبخیر و تعرق واقعی می باشد لذا در تحقیق حاضر به بررسی تبخیر و تعرق واقعی حوزه نیمه خشک تویسرکان پرداخته شده است. به ا...
full textبرآورد تبخیر- تعرق واقعی با استفاده از تصاویر سنجنده modis مطالعه موردی: دشت ناز- ساری
تبخیر- تعرق را می توان پس از بارندگی به عنوان یکی از موثرترین مولفه ها برای تعیین بیلان آبی منطقه دانست. داشتن برآورد دقیق از شار تبخیر- تعرق برای برنامه ریزی کشاورزی و مدیریت منابع آبی امری ضروری است. مدل های مختلفی برای برآورد تبخیر- تعرق ارائه شده است. با توجه به تغییرات زمانی و مکانی پارامتر های هواشناسی موثر در فرآیند تبخیر- تعرق، نتایج بدست آمده از این مدل ها تنها برای سطوح اطراف ایستگاه ...
15 صفحه اولMy Resources
Journal title
volume 11 issue 3
pages 9- 12
publication date 2020-09-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023